متن سخنرانی مهندس نصرالله محمدحسین فلاح با موضوع آیین انجمن داری

متن سخنرانی مهندس نصرالله محمدحسین فلاح، عضو هیئت مدیره کنفدراسیون صنعت و انجمن مدیران صنایع و عضو هیات نمایندگان اتاق ایران در تاریخ 27/5/94 در جلسه گردهمایی انجمن ملی با حضور نمایندگان تشکل های عضو و تولیدکنندگان و پیشکسوتان صنعت پلاستیک واقع در اتاق بازرگانی ایران با موضوع آیین انجمن داری بدین شرح است: انجمن […]

متن سخنرانی مهندس نصرالله محمدحسین فلاح، عضو هیئت مدیره کنفدراسیون صنعت و انجمن مدیران صنایع و عضو هیات نمایندگان اتاق ایران در تاریخ 27/5/94 در جلسه گردهمایی انجمن ملی با حضور نمایندگان تشکل های عضو و تولیدکنندگان و پیشکسوتان صنعت پلاستیک واقع در اتاق بازرگانی ایران با موضوع آیین انجمن داری بدین شرح است:

انجمن ملی صنایع پلاستیک ایران انجمنی نوپا است که دومین دوره هیئت مدیره را تجربه می کند، اما عضویت 12 تشکل صنفی آن را به انجمنی فراگیر بدل کرده است. بنابراین افزایش کارآیی آن تاثیری برجسته بر تشکل های عضو و صنایع تحت پوشش خواهد آنها خواهد داشت.

امکان تبادل نظر انجمن های عضو در مجامعی از این دست و در 8 کمسیون فعال این انجمن فراگیر، فرصتی خوب برای یکپارچه سازی سیاست ها و همسویی رویه های اجرایی اعضا فراهم کرده است. هم افزایی ناشی از این فرصت نهایتا شعاع نفوذ بسیار بالایی به صنایع تحت پوشش خواهد داد. این امتیاز در اختیار بسیاری از تشکل ها نیست. جا دارد از هوشمندی موسسان این تشکل فراگیر قدردانی شود.

پیش فرض من این است که بزرگان حاضر از فعالان تشکلی کشور هستند . با جلوه های رفتارها در مجامع آشنا می باشند. ضمن آرزوی موفقیت برای شما بزرگان، با بهره گیری از فرصت داده شده، به چند ناکارآمدی رایج در انجمن ها و راه کارهای موفق و تجربه شده در سطح جهان برای رفع آن ها می پردازم. این اشارات با هدف کامیابی فزونتر این انجمن در رسیدن به هدف هایش داده می شود.

به چند رفتار نمادین از اشخاص زیر بیاندیشید: آیا بازیگران این صحنه ها برایتان آشنا نیستند؟

· عضوی همیشه معترض، که گفته سخنران دیگری را بریده و به او که در میانه ی گفتار خود است، بدون گرفتن اجازه از ریس جلسه پاسخ می دهد.

· عضوی که با چهره حق به جانب دبیرخانه، و به طور تلویحی هیات مدیره را، به سهل انگاری در اطلاع رسانی محکوم می کند و اطلاعاتی را طلب می کند که قبلا برایش ارسال شده ولی آنرا نخوانده است.

· عضوی که در هنگام مخالفت با یک پیشنهاد، یک یا چند پیشنهاد دیگر را مطرح می کند، به گونه ای که گاه پیشنهاد موضوع دستور جلسه به فراموشی سپرده می شود.

· عضوی که با اصرار بر داشتن تذکری یک دقیقه ای، صحن را به خود اختصاص داده، با هیجان و با بکارگیری کلماتی برانگیزاننده، دقیقه های بسیار حرف می زند و رییس جلسه ای که برای گرفتن رشته سخن از دست او بارها خواهش کرده و رخساره اش از خشم سپید است.

· دوستی خوش نیت که تحمل هرزگویی های یک سخنران بدون نوبت را نشانه آزادی و قطع گفته های او را نشان استبداد می داند.

· عضوی که حین اظهار نظر به صراحت و گاه زشتی نام از اشخاص حاضر یا غایب برده و تلویحا این رفتار را نشانه بی باکی و استقلال خود عنوان می کند.

· شخصی که در نشست انتخاباتی به جای تذکر برنامه های خود، از هیاهو و ارعاب و ایجاد جنجال در بیرون جلسه و داخل آن با یاری دوستان هم فکر بهره گیری می کند.

· عضوی که پیشنهاد دهنده ای حرفه ایست ولی فراموش کرده است که بسیاری از پیشنهادهایش تکراری و تجربه و حتی رد شده است.

با حضور این گونه بازیگران و در انبوهی این رفتارهای بی قاعده زمان با ارزش بسیاری در مجامعی که گاه تنها سالی یکبار و با هزینه بسیار برگزار می شود، هدر می رود. اعضای انجمن بی اطلاع از مماشات نمایندگان و مدیران برگزیده خود با این وضعیت، فقط شاهد آن هستند که انجمن ایشان از کارآیی بالایی برخوردار نیست.

سازکار تشکیل و فعالیت انجمن های دمکراتیک، رویه ها و قواعد گردش کار و اداره ی آن ها با وجود گذشت نزدیک به یک قرن که از ظهورشان در کشور می گذرد، چندان شناخته شده نیست. تمایل شدید دولت ها به کنترل نهادهای مردمی و تدابیر قانونی برای مهارشان، به اندازه کافی و به گونه ای پنهان فعالیت انجمن ها را محدود کرده است. در سایه سنگین رعایت الزامات قانونی اهداف تشکیل انجمن گم می شود.

کارکرد مجامع سالیانه انجمن ها محدود به رسیدگی به چند گزارش قانونی از درآمد و هزینه و بیان انجام چند تحرک اداری و انتشاراتی محدود می شود! آنقدر به قواعد رسمیت تشکیل و نصاب و رای گیری و ترتیب قرائت چند گزارش کم اثر توجه می شود، به بهره دهی و جهت گیری در راستای اهداف توجه نمی شود.

جدای از تنگی کفش چوبینی که سیاستمداران قانون نویس بر پای نهادها و انجمن های مردمی پوشانده اند، بزرگان تشکل گرا با بی قاعده بودن رفتارهای اعضای خود نیز مواجه هستند. روسای انجمن ها نیز خود چندان با قواعد مدیریتی که در آن اراده اکثریت بر اساس اصول دمکراتیک استخراج و جاری شود آشنا نیستند. کم نیستند تشکل هایی که حیاتشان تنها با نوعی استبداد مثبت دوام دارد. در مجموع محدودیت های قانونی وارد بر انجمن ها به همراه هرج و مرج و بی قاعدگی های داخلی باعث می شود که عضویت در این نهادها از اقبال خوبی برخوردار نباشد.

در صورت روان،نشاط آور و نتیجه بخش بودن فرآیند مباحثه در نشست های انجمنی، سود آورتر می بود که از خرد جمعی گسترده تری گاه به وسعت همه اعضا بهره گرفت. در این صورت میسر می شد چندین بار در سال گرد هم آمد و با فرآیند رای زنی در فضایی روان تصمیماتی همه جانبه گرفت. آن گاه اقدامات گروه اجرایی منتخب بالغ تر می بود و از حمایت همه برخوردار می شد.

نشاط ناشی از مشارکت در سرنوشت علاقه به عضویت ها را می افزود. اما شاهد هستیم که اعضای پاره ای از انجمن های ایرانی حتی علاقه ندارند در مجامع سالانه خود شرکت کنند. از انتخابات هیات مدیره که الزامی است، به عنوان گریزگاهی برای فرار از مباحثه های دشوار و کم بهره و تجربه شده در گروه های بزرگ است بهره گرفته می شو. در واقع این استدلال که تصمیم گیری در جمع کوچک تر راحت تر است گاه تنها محملی برای فرار از جهنم مجادله های بی انتهاست که در نبود قواعد موثر مباحثه گریز ناپذیر است. کم نیست اجلاس های مجامع یا هیئت مدیره انجمن ها که با رای وکالتی اعضای غایب به نصاب می رسد. آیا تصمیم های هیئت مدیره چنین انجمن هایی بر اراده اکثریت استوار است؟

بسیاری از ما برای ایجاد و حضور در تشکل ها صرف هزینه، وقت و آبرو کرده ایم. جدای از اینکه نیتمان چه بوده است،با سترون شدن، یا کم تحرکی این نهادها باید سرمایه به کار رفته را از دست رفته بدانیم. همان گونه که برزیگران اجبار دارند در پی کاشتن نهال به نگه داشتن آن بپردازند، ما نیز پس از تشکیل انجمن ها برای نگهداری و بالیدن آن ها باید صرف وقت و سرمایه کنیم. مدیران تشکل گرا نخستین کسانی هستند که می باید به دانستن قواعد انجمن داری روی آورند و سپس آن را به دیگران آموزش دهند.

قواعد اداره موفق تشکل ها و جلسات آن ها تنها در صورتی که متکی به عقل سلیم باشد مورد پذیرش جمع انسانی خواهد بود و در غیر این صورت به چالش کشیده می شود. برای مثال عقلایی است که در هر برش زمانی تنها راجع به یک موضوع بحث شود.این خود نخستین قاعده شناخته شده در پارلمانها و انجمن ها است.

اگر پیشنهادی برای بحث و تصمیم گیری روی میز قرار دارد که دارای دو جزء متمایز از یکدیگر است، به گونه ای که برای هر جزء احتمال تصمیم گیری متفاوت وجود دارد، آن پیشنهاد مرکب را باید به دو پیشنهاد تفکیک کرد. این قاعده مانع از آن نیست که نهایتا تصمیم یکسانی برای هر دو جزء گرفته شود.

در طول گفت و گوها اعضا باید از حقوق برابری برخوردار باشند. پیشنهاد هیچ عضوی بر عضو دیگر برتری ندارد، مگر آنکه قبلا بر قواعد اولویت پیشنهادها توافق شده باشد. لذا تا یک پیشنهاد تعیین تکلیف نشده باشد نمی توان پیشنهاد دیگری مطرح کرد. اگر پیشنهادی داده شود که مخالفت هیچ کس را در پی نداشته باشد به این مفهوم است که نباید کسی در تایید دوباره ان وقت دیگران را بگیرد و باید بدون بحث به رای گذاشته شود. هنگامی صرف وقت برای مباحثه مجاز است که اولین فردی که بعد از پیشنهاد دهنده درخواست سخن گفتن دارد در مخالفت حرفی برای گفتن داشته باشد!

اداره جلسه نیازمند داشتن رییسی بی طرف است که کار وی صرفا نظارت بر اجرای قواعد مشخص و معلوم باشد. لذا پیش از رای گیری رییس جلسه نمی باید از پیشنهادی حمایت کند. در هر حرکت اجتماعی حتی هنگامی که اکثریت جمع حاضر آن را تایید می کند، نمی توان سنگینی وزن مخالفان را نادیده گرفت. لذا برای شناخت وزن مخالفان باید رای ایشان نیز گرفت! سیاست های اجرایی در حالی که فقط با یک درصد مخالف روبرو هستید با سیاست های اجرایی که در مقابل 49 درصد مخالف به اجرا می گذارید باید متفاوت باشد.

بر پایه نوشته های محقق ارزشمند آقای داود حسینی در سایت www.kadrha.com قواعدی از این دست از تمدن یونان قدیم وارد فرهنگ بشری شده است. این قواعد از طریق رومیان و در پی فتح انگلستان توسط ایشان در آن سرزمین تکمیل تر و به قانون پارلمان معروف شد که همان قانون اساسی نانوشته آن سرزمین است.

در قرن هفدهم انگلیسی ها با تسلط بر سرزمین های گسترده ای در جهان با این قواعد سرزمین های مستعمره خود را اداره کردند. حاکمان انگلیسی تباری که ایالات سیزده گانه متحده آمریکا را در سال های پایانی قرن مزبور متحد کردند با تکیه بر همین قواعد عقلی که جامع تر شده بود توانستند ظرف یک روز در نوشتن بیانیه استقلال به اجماع برسند! وجود تنوع فرهنگی در آمریکا، نوشتن این قواعد را ضروری کرد. توماس جفرسون کتابی با نام راهنما نوشت که مجموعه ای از این قواعد بود. فعالان تشکل های مردمی در آمریکا این قواعد را از پارلمان به تشکل ها کشاندند و مجموعه هایی گوناگونیی بر پایه قانون پارلمان و مناسب برای اداره شرکت ها و انجمن ها انتشار یافت که به قانون عرفی پارلمان معروف شدند.

جامع ترین و کامل ترین کتابی که مجموعه قواعد مورد نیاز انواع انجمن ها و سازمان های انتخابی را از قانون عرفی پارلمان استخراج و مکتوب کرده است کتابی است که به نام دستور نامه رابرت در سال 1876 توسط هنری مارتین رابرت انتشار یافت. ویرایش دهم این کتاب در سال 2000 در 800 صفحه منتشر شد.

ترجمه فارسی همین ویرایش به زودی در اختیار فارس زبان ها قرار می گیرد. دستور نامه رابرت در 20 فصل و در 61 قسمت تدوین شده است. دستورنامه رابرت دانش فنی ایجاد سازمان های واقعا دموکراتیک و سراسری را در اختیار ایرانیان قرار خواهد داد. از آن مهم تر اینکه دستور نامه رابرت تمام قواعد و رویه های عام ناظر بر تمام فرایندهای پارلمانی را که برای انواع مجامع لازم است با دقت تعریف کرده است. در نتیجه هر شرکت، حزب، سازمان و انجمن با تصویب این کتاب به عنوان مرجع پارلمانی خود در واقع انگار تمام قواعد مورد نیاز خود را مکتوب و تصویب کرده است. در عین حال، هر وقت که بخواهد می تواند دستورنامه های اختصاصی خود را تصویب کند و طبق آنها عمل نماید.