سعید زکایی: صنعت پلیمر یکی از صنایع کلیدی در دنیاست و برای کشور ما با توجه به منابعی که داریم یکی از اولویتهای استراتژیک محسوب میشود. ایران در تولید این بخش رتبه ۲۴ را در جهان دارد. برای اینکه ببینیم این رتبه خوب یا بد است باید ابتدا به ماهیت این صنعت و زیرساختهای آن بپردازیم. همانطور که میدانید یکی از مواد اولیه اصلی صنعت پلیمر، منابع نفت و گاز است. ایران در صنعت نفت رتبه ۵ را در دنیا دارد و اگر تحریمها نبود میتوانستیم رتبه بالاتری داشته باشیم. درحوزه گاز هم رتبه ۲ را در جهان داریم. عناصر مهم دیگر در صنعت پلیمر مساحت جغرافیایی و پتانسیل نیروی انسانی است که در این دو حوزه هم ایران در وضعیت بسیار مطلوبی قرار دارد. ما در دنیا در حوزه نیروی انسانی رتبه ۹ را داریم. حقوقی که به پرسنل پرداخت میکنیم با توجه به افت ارزش پول کشور تقریبا رتبه ۱ تا ۳ از نظر کمترین حقوق در دنیاست.
آخرین مورد هم از زاویه تولید مقاله و پژوهشها رتبه ۵ در دنیا و ۱در منطقه هستیم (بر اساس تعداد مقاله آی.اس.آی). اگر این اعداد را کنار یکدیگر قرار دهیم متوجه میشویم که رتبه ۲۴ با این منابع همخوانی ندارد، به بیان دیگر رتبه ما در دنیا باید نزدیک رقمهای بالا باشد. اینجاست که نشان میدهد ما یک چیزی کم داریم؛ بخشی میتواند طبیعتا به شرایط اقتصاد کلان و ناپایداریها مرتبط باشد که موجب شده توانایی انجام برنامهریزی میانمدت و بلندمدت را از دست بدهیم. اما بهنظر من بخش مهم آن به بحث تکنولوژی و فناوری مرتبط میشود و اینکه ما چقدر در این حوزه سرمایهگذاری پایدار داشته باشیم. اینکه یک مقاله را تبدیل به یک نوآوری در تولید محصول کنیم نیازمند یک برنامهریزی بلندمدتتر و از همه مهمتر وصل شدن به بازار جهانی است.
قنبرپور: ابتدا لازم است یک تصویر کلی را ترسیم کنم و شما را به زنجیره ارزش صنایع پلیمر ارجاع دهم. ما در تمام اجزای زنجیره ارزش میتوانیم بحث کنیم و ببینیم از نظر ارزشآفرینی در چه نقطهای قرار داریم. همینطور برای هرکدام از این اجزا چه کنیم که ارزشآفرینی بیشتری داشته باشد. من به جزء به جزء اینها اشاره میکنم.
ما از نظر توسعه استفاده از مواد اولیه پلیمری در ایران بسیار روند رو به رشدی داشتیم. فقط به آمارهای خرید مواد اولیه بورس اشاره کنم که بسیار قابل استناد است؛ در سال ۱۳۹۹ رقم خرید ۳ میلیون و ۲۵۰هزار تن، در سال ۱۴۰۰ به میزان ۳ میلیون و ۷۰۰هزار تن، سال۱۴۰۱ به رقم ۴.۵ میلیون تن و سال ۱۴۰۲ به حدود ۵ میلیون تن رسیده است. این آمار نشان میدهد که تکنولوژی شکلدهی ما بهطور سالانه به طرز شگفتانگیزی توانسته بخش بیشتری از مواد اولیه را جذب کند. اما چطور این خبر خوب میتواند امیدوارکنندهتر شود؟ ما امروز در وضعیتی قرار داریم که از حدود ۸میلیون تن ظرفیت پتروشیمیایی کشور حدود ۵ میلیون تن را در داخل جذب و ۳میلیون تن مابقی را صادر میکنیم. حال با این پرسش که این ۸ میلیون تن چه نوع تولیداتی هستند به بخش تولید پتروشیمیایی زنجیره ارزش میپردازم. عمده تولید پتروشیمی ما کامودیتیها هستند؛ یعنی مواد اولیه پلیمری که هایپرفرمنس و مواد مهندسی نیستند و ارزشآفرینی خوبی روی آنها انجام نشده است. به عنوان مثال قیمت پلی اتیلن که عمده تولید پتروشیمی را تشکیل میدهد در طول سالیان گذشته حدود ۸۵۰ تا ۹۰۰ دلار در تن بوده است. حالا اگر این مواد اولیه را بتوانیم روی تولید پلی آمید یا پلیمرهای مهندسی ببریم، در این صورت به هر تن ۲هزار دلار میرسیم. بنابراین آمار روبه رشد است ولی میتواند در همین مقطع از مواد اولیه پتروشیمی ارزشآفرینی بیشتری داشته باشیم.
هاشمی: ما اکنون جدا از نیروی متخصص حتی به مشکل تامین کارگر ساده هم رسیدهایم. این موضوع دلایل مختلفی چون مهاجرت معکوس و… دارد که همه با آن درگیر هستند. اما در این پنل بیشتر قصد دارم درباره خلاقیت صحبت کنم. این امر در نهایت تبدیل به نوآوری میشود، اما خلاقیت باید تکرار شود و در مسیرش تحقیق و توسعه انجام گیرد.
خالقی: ما در حوزه مبادلات فناوری فعالیت داریم. همانطور که گفته شد ایران در حوزه توسعه علم و فناوری عملکرد مناسبی داشته است، آمارهایی در رشد تعداد مقالات، پارکهای فناوری، دانشگاهها و مراکز علمی ارائه میشود. اما باید گوشزد کرد که به رشد علم بهای زیادی میدهیم، در حالی که مفهومی به نام توسعه بازار فناوری وجود دارد که باید درنظر گرفته شود. با اینکه تعداد مراکز علمی رشد پیدا کرده است ولی در نهایت نیاز است که این علوم و فناوری تجاریسازی شود و به متقاضی آنها برسد. اینجا نقطه ورود فنبازار است؛ جایی که تلاش میکند دستاوردهای علمی را به بازار برساند. ربط این موضوع به توسعه و رشد صنعت پلیمر این است که ابتدا نقاط تمرکز ما عرضهمحور بود و تلاش میکردیم که فناوریها را به بازار برسانیم. ولی در یک دهه گذشته رویکرد ما تغییر کرده و تقاضامحور شده است. وقتی یک بانک غنی از تقاضاها داشته باشیم، انگیزه تولیدکنندهها بیشتر میشود. نکته این است که تولیدکنندهها باید یک مزیت رقابتی داشته باشند که سهم بیشتری از بازار را به دست آورند و مهمترین مزیت یک بنگاه، نوآوری است. حال اگر جمعبندی کنم؛ سازوکاری باید ایجاد شود که بخش تولید و زیستبوم فناوری یکدیگر را بشناسند و بر اساس یک سازوکار مشخص و قوی ارتباط یابند تا نفوذ فناوری در صنعت بیشتر شود.
زکایی: ما به عنوان یک بنگاه اقتصادی میخواهیم نوآوری داشته باشیم تا سهم ما از بازار بالا برود. مطالعه جامعی درباره حوزههای نوآوری انجام شده که سهم هر حوزه را در استفاده از فناوری نشان میدهد. نوآوری فقط در توسعه محصول نیست و فقط یکی از جنبههای آن محسوب میشود. جنبههای دیگر آن در بازاریابی، فروش، فرآیند تولید و مدل کسب و کار است که چهار بخش اصلی نوآوری را تشکیل میدهند که هدف نهایی آن ایجاد ارزش افزوده بیشتر است. این چهار بخش تعیینکننده مدل نوآوری است و سازمانها به دلیل اینکه نمیتوانند همه بخشهای خود را تغییر دهند، باید ببینیم که سهم کدام بیشتر است و هر سازمان کدام یک را در اولویت قرار میدهد.
این مطالعه نشان داده که پایینترین تاثیر نوآوری در کسب ارزش افزوده در فرآیند تولید و بیشترین تاثیر در بخش مدل کسبوکار بوده است. دو بخش دیگر یعنی بازاریابی و توسعه محصول هم به ماهیت کسب و کار برمیگردد. اگر کسب و کار در حوزهای معمولی و با رقابت بالا باشد، در این صورت نوآوری در بازاریابی است که فروش را افزایش میدهد. اگر حوزه ظرفیت تولید محصول جدید داشته باشد در این صورت مشخصا باید نوآوری در توسعه محصول صورت گیرد. یعنی تا حد زیادی مساله به ماهیت کسبوکار برمیگردد که در کدام بخش نوآوری ارزش افزوده بیشتری صورت میگیرد. اما وقتی به سمت توسعه محصول میرویم، تجربه ما نشان میدهد که کسی که بالاترین محرک توسعه نوآوری در سازمان است، مشتری است. یعنی مشتریای که استانداردهای بالا دارد، مجبورتان میکند که استانداردتان را بالا ببرید. بنابراین صادرات فقط به هدف کسب ارزش افزوده بیشتر صورت نمیگیرد، بلکه نکته مهم این است که به جهان وصل میشوید و مشتری درجه یک آنها، شما را ارتقا میدهد.
قنبرپور: ابتدا نکتهای در بحث اشتغال یادآوری کنم. ما حدود ۲۴ میلیون شاغل در ایران داریم که ۸ میلیون نفر آنها در بخش صنعت هستند. از این میزان حدود یک میلیون و ۲۰۰هزار نفر شاغل در بخش زنجیره ارزش پلیمر هستند. بنابراین ما حدود ۱۵درصد از شاغلان بخش صنعت و ۵درصد کل کشور را نمایندگی میکنیم. نکته بعد اندازهگیری شاخصها برای مدل کردن توسعه نوآوری است. یکی از معضلها برای تعریف پروژههای موجود تعیین وضع موجود است. مشکل اصلی ما این است که از شاخصها و معیار درستی برای شناسایی وضع موجود استفاده نمیکنیم. اگر برای شناسایی وضع موجود معیار درستی نداشته باشیم طبیعتا تمام پروژههای بهبود عقیم خواهند ماند. اینکه چه تعداد دانشگاه و مقاله داریم، هیچکدام معیار درستی برای سنجش وضع حاضر نیست.
اما درباره سوال شما باید بگویم که انجمن ملی پلیمر فراگیرترین انجمن صنایع پلیمر و تکمیلی پتروشیمیایی است و مثل چتری تمام فرآیندها و تکنولوژیهای این صنعت را دربرمیگیرد و طبیعتا ما از طریق کارگروهها و کمیسیونهای مختلف وظیفه توسعه صنایع پلیمر را پی میگیریم. یکی از مسیرهای توسعه این صنعت علاوه بر بهبود ظرفیت صنایع پلیمر و پتروشیمی، بهبود ارزشآفرینی است. یکی از راههای این بهبود تکنولوژی است. تمام تلاش ما این است که باتوجه به تمام محدودیتها، از طریق ارتباط با تمام تشکلهای بینالمللی و ایجاد فضای موثر در بازارهای منطقهای و چانهزنی با حاکمیت برای بسترسازی بهتر برای ورود به بازارهای جهانی و تاثیر بر فرآیندهای تصمیمگیری تلاش کنیم شرکتها به منابع لازم برای تامین و ایجاد نوآوری از جمله منابع مالی، نیروی انسانی و تکنولوژی دسترسی پیدا کنند. دوم اینکه کمک کنیم تا با دنیا ارتباط موثر ایجاد کنند. هرچند در این حوزه مشکلاتی داریم و با موانع جدی روبهرو هستیم اما درعین حال از ظرفیت موجود مانند اتاقهای مشترک، ایجاد تفاهمنامهها با تشکلهای دیگر کشورها و ایجاد بازارهای منطقهای در کشورهای هدف صادراتی پلیمری نهایت استفاده را میکنیم.
هاشمی: در حوزه تامین و واردات ماشینآلات با مشکل مواجه هستیم و حتی امکانات ساده مثل ثبتسفارش دچار پیچیدگیهای خاصی است. لازم است ماشینهای بهروز وارد کنیم که بتوانیم نوآوری و بهای تمام شده کمتری داشته باشیم.مشکل ما این است که تفاوت بین خلاقیت و نوآوری را نمیدانیم. خلاقیت به تنهایی نمیتواند معنایی داشته باشد یعنی اگر ایده تولیدی داشته باشید ولی مارکتینگ خوبی نداشته باشید تبدیل به نوآوری نمیشود. همچنین اگر فروشنده خوبی باشید ولی کالای باکیفیتی نداشته باشید منجر به فروش نمیشود. اگر این دو را به درستی اجرا کنید ولی باز از حقوق بازار اطلاعی نداشته باشید، نمیتوانید با بانکها و دیگر نهادها ارتباط داشته باشید. تفاوت خلاقیت و نوآوری این است که ما ایدههای خلاقانه داشته باشیم و در کنار آن توانایی مالی، حقوق بازار و فروش خوب درکنار هم باشند که در نهایت تبدیل به نوآوری شود.
خالقی: ما در کشور عرضههای فناوری زیادی داریم که کلی محصول دارند. ۲۰ برابر آن هم تقاضای فناوری وجود دارد. برای اینکه نیازهای آنها رفع شود به منابع زیادی نیاز داریم. یکی از این منابع نهادهای تسهیلگر مبادله فناوری است که پیشتر در کشورهای جهان شکل گرفته است. بهجای اینکه با صرف منابع زیاد طرف تقاضا و عرضه را شناسایی کنند، این واسطها را تشکیل دادهاند. هر واسطی یک سبد را اختیار میکند که بتواند مبادله فناوری را راحتتر و سریعتر انجام دهد. این مدل آزمونشده جهان است و حدود ۲۰ سال پیش وارد ایران شد و با توجه به شرایط ایران در حال فعالیت است. برای اینکه مبادلات را بهتر انجام دهیم چند شاخص نیاز داریم؛ ابتدا باید دیتاهای خوبی از عرضه و تقاضاهای فناوری در کشور داشته باشیم. موضوع بعدی تسهیلکنندههای مبادله است. این تسهیلکنندهها در حوزههای مختلف مانند مالی، حقوقی و اشتغال حضور دارند. در نهایت موضوع سوم به شبکهسازی برمیگردد. باید شبکه گستردهای در حوزه فناوری و بازار خود ایجاد کنیم. برای توسعه بازار فناوری این سه ضلع مورد نیاز است. اما همه اینها به یک همرسان نیاز دارد که در واقع تمامکننده کار است. کسی که میتواند بازارهای مختلف را شناسایی کند و همرسان نهایی در کنار عرضهکننده و متقاضی باشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
پنجمین همایش اقتصاد صنایع پلاستیک در ایران 8 و 9 مهر ماه برگزار می شود.