مواد اولیه پلیمری ایرانی گران تر از آنچه صادر می شود/ راهکارهای برون رفت از وضعیت موجود مواد اولیه

بسته پیشنهادی که پدرام سلطانی، نایب رییس اتاق بازرگانی ایران تحت عنوان نسخه ای برای صنایع مزیت دار پیشنهاد کرده است، بازتاب ها و موافقان و مخالفانی را در صنعت پلاستیک پیدا کرد. در همین خصوص، علیرضا میربلوک از اعضای اتاق صنعت و معدن، طی مصاحبه ای به پرسش های اینپیا پاسخ داده است: آقای مهندس میربلوک! […]

بسته پیشنهادی که پدرام سلطانی، نایب رییس اتاق بازرگانی ایران تحت عنوان نسخه ای برای صنایع مزیت دار پیشنهاد کرده است، بازتاب ها و موافقان و مخالفانی را در صنعت پلاستیک پیدا کرد. در همین خصوص، علیرضا میربلوک از اعضای اتاق صنعت و معدن، طی مصاحبه ای به پرسش های اینپیا پاسخ داده است:

آقای مهندس میربلوک! چرا مواد اولیه پلیمری ایرانی را گران تر از کشورهای همسایه باید بخریم؟

اساسا برای ما یک فرمولی تهیه شده تحت عنوان فوب منهای 5 درصد. بازرگانی شرکت های پتروشیمی که میخواهند مواد اولیه تولیدی شان را در خارج از ایران بفروشند طبیعتا از این فرمول تبعیتی ندارند، ممکن است این بشود فوب منهای 10 یا 15 درصد و بسته به حجم موادی که روی دست شان مانده است، تناسب نیازشان به نقدینگی دلاری و همچنین اینکه اساسا این گرید On است یا Off که می دانیم در اصل Off است و از این موضوع بگذریم و آن را On در نظر می گیریم.

بدیهی است شرکتی که می تواند از سابیک عربستان گرید مشابه را بگیرد و خواصش هم بالاتر است خوب طبیعی است که ممکن است پول هم بیشتر بدهد. در کشور خودمان هم مثال داریم. زمانی که 5218 تبریز عرضه می شود با 52518 پتروشیمی جم، بعضی مواقع تا کیلویی 1000 تومان با هم تفاوت قیمت دارند و این جای تعجب دارد که چرا پتروشیمی که به دهه 70 هجری شمسی تعلق دارد با پتروشیمی دهه 80، محصول فروشی اش از پتروشیمی که نسل جدیدتر است گران تر می شود.

اگر کشور ما صنایع پتروشیمی نداشت، یک پلیمر معمولی با چه قیمتی در سال 2017 همزمان به دست ما و شرکت های تولیدکننده کشورهای همسایه می رسید؟

به نظر من حتی نسبت به ترکیه، از بعضی از بنادر شرقی و کشورهای شرقی، ما ارزان تر می توانستیم تهیه کنیم، چون لااقل جابجایی زمینی ما کمتر می شد. فرض کنیم ماده اولیه ای از هند یا پتروشیمی چین بیاید، مسلم ارزان تر تمام می شد برای ما حداقل در بحث جابجایی.

قبل از سال 72، معضلی به نام ارزان فروشی به همسایه ها که تبعات خودش را دارد وجود داشت.  این از دو جنبه ضرر دارد ما به آن کشورها صادر می کردیم یا به کشور غیر صادر می کردیم، الان به طور مثال ترک ها صادر می کنند، محصول آن ها ارزان تر در می آید.
دومین عیب این است که کشورهایی مثل ترکیه، محصول خودشان را به کشور ما وارد می کند این خیلی بد است، یعنی در زمین ما، با مواد اولیه ما، محصول تمام شده را ارزان تر به دست مصرف کننده ایرانی می رسانند و این است که باعث تأسف است.

آیا راهکار جبران ما به التفاوت قیمت بالاتر مواد اولیه کشور خودمان برای تولیدکننده خود ما، گرفتن مالیات از پتروشیمی هاست؟

این روش هایی که اتاق بازرگانی با بسته پیشنهادی دارد خیلی خوب است، ولی اگر ملی بخواهیم فکر کنیم، دست اندازی از نگاه بنده برای همه عوامل تولید، چه بالادست چه پایین دست و چه ارائه دهنده خدمات، با اصول اولیه ارتقای شاخص های کسب و کار در تضاد است. راهش این نیست که مالیات از بالادستی ها بگیریم.

آیا می شود پتروشیمی ها صادرات به سایر کشورها نداشته باشند و آیا می توان همه گریدهای تولیدی داخل کشور را مصرف کرد؟

خیر، شاید 2 سال قبل که اوج تولیدات بوده، گفته می شود ما به 3 میلیون تن مصرف مواد اولیه رسیدیم، امسال گفته می شود مصرف داخلی ما 2 میلیون تن رسیده ایم، 3 میلیون مصرف مازاد تولید پتروشیمی ها را چه کنیم؟ نمی شود که این ها را صادر نکرد، لاجرم باید با این مسئله کنار بیاییم که قسمتی از آن را باید مصرف کنیم و قسمتی را صادر کنیم.

اینجا یک نکته وجود دارد. اینکه ما اگر گرید A را در داخل کشور مصرف می کنم، اگر گرید B که داخل کشور مصرف نمی شود، به خارج از کشور برود ارزان فروشی هم بشود، چه اشکالی دارد و یا به ما چه ارتباطی دارد؟ نکته ای که دارد دست بر قضا عمده گریدهایی که در داخل کشور تولید می شوند و ما مصرف می کنیم همان مازاد مصرفش صادر می شود. این هم بد است هم خوب. بد قضیه این است که اساسا همان گرید ارزان تر به دست کشورهای دیگر می رسد، خوبش این است که ما می توانیم رصد کنیم که در مورد این کالا با اين قیمت  در کشور خودمان در این ساعت چه تفاوت قيمتي در مقايسه با قيمت صادراتي آن بوده است. پس مبنای محاسبه و مقايسه مان خیلی دقیق تر می شود.

به عبارتی فرض کنیم که یک گرید PP، الان در ایران فروخته می شود همزمان هم صادر شده است. خوب این مبنای مقایسه مابه التفاوت خیلی راحت تر می شود.

آیا گذاشتن موانع صادراتی برای مواد اولیه پلیمری، راهگشاست؟

به عقیده من هر نوع مانع صادراتی، برای هر نوع کالایی چه ماده اولیه چه کالای تمام شده اشتباه است. بالاخره دولت منابع ارزی لازم دارد و منابع ارزی هم در حرفه ما ثابت شده است که در بخش مواد اولیه پلیمری، عمده صادرات از کشور این ها هستند.

اساسا پتروشیمی های ما موادی را که توليد و صادر می کنند، نمی کردند، در یک چرخه بالاتر وزارت نفت مواد یک دست قبل تر را صادر می کرد، یعنی اولا به خام فروشی نزدیک تر می شدیم و دوم اینکه این ماده اولیه در کشور دیگری به پلیمر تبدیل می شد و دور باطل، کامل تر می شد.

افراد زیادی قصد سرمایه گذاری در ایران را دارند، باید آن ها را تشویق کرد، آیا می توان در بازار 2 میلیون تنی که الان اشباع است، انتظار سرمایه گذار خارجی داشت؟ محال است سرمایه گذار خارجی به ایران بیاید و سرمایه گذاری کند و باز این مواد را نتوانیم صادر کنیم. به نظر من این هم باید کلان تر به آن نگاه کرد و نباید هیچ نوع ممنوعیتی برای صادرات گذاشت.

آیا پتروشیمی ها می توانند به قیمت های بین المللی موادشان را بفروشند؟

خیر، اینکه فکر کنیم یک پتروشیمی به عمد و با هدف مخافت با تولیدکنندگان پایین دستی كشورمان، دست به این کار می زند، تصور درستی نیست، ما شاهد مواضعی از سوی همکاران صنایع پایین دست هستیم که پتروشیمی ها چنین هستند و چنان. آن ها هم ایرانی هستند اما نگاهشان با یک نوع دیگر و نگاه ما با یک زاويه دیگر است. پتروشیمی ها به 2 علت نمی توانند هر کار دلشان می خواهد در بازارهای بین المللی داشته باشند: یکي بحث فنی مواد اولیه تولیدی است و دیگری بحث مراودات مالی است. وقتی که مشکل داریم در جابجایی ارز، مجبور هستند روش های غیرمتعارف در پیش بگيرند و يا وقتي مشكل فني يك گريد محرز باشد بديهي است كه در بازارهاي بين المللي قدرت مانور نخواهند داشت.

به نظر شما راهکار برون رفت از وضعیت موجود بازار مواد اولیه چیست؟

راه کارها مي توانند به دو روش أعمال شوند، یکی اینکه اساسا فرمول را برای همه جا برداریم و روش را یکسان کنیم. آیا پتروشیمی ها حاضر می شوند این کار را بکنند؟ فوب چرا منهای 5 درصد براي داخل كشور باشد؟ قيمت را بگذاریم فول منهای هر عددی در مقابل پیشنهاداتی که در بسته اتاق است.

راهکار دیگر این است اگر فكر مي كنيم که سیستم قیمت گذاری در داخل کشور به هم می خورد بسیار خوب، ما سیستم قیمت گذاری داخل یعنی فوب منهای 5 درصد را به حال خود می گذاریم اما مابعد التفاوت گران خريدن توليدكنندگان داخلي را به آنها بر مي گردانيم.

فرض كنيم در بهمن ماه امسال توليدكننده اي یک پليمررا تنی 1100 دلار خریده است، همزمان اسناد می گوید همین ماده را يك شركت پتروشیمی 900 دلار به ازای هر تن به يك شرکت ترکيه اي بر اساس اسناد اعلامی خودش فروخته باشد. در اين حالت بايستي پتروشيمي صادر كننده تني ٢٠٠ دلار به خريدار داخلي به أزا خريدش پس بدهد.
اینکه اگر ما در داخل کشور 2 میلیون تن مواد را مصرف کنیم، پتروشیمی ها به ازای 3 میلیون تن  صادرات خود مالیات بدهند ظلم مضاعف است و دليلي هم ندارد در قالب ماليات به دولت بدهند.

اگر به توليد كنندگان ایرانی به ازای 2 میلیون تن خريد داخلي اجحاف شده است، چرا بايد به دولت جمهوری اسلامی مالیات 3 میلیون تن مواد صادراتي را پتروشيميها بدهند؟! منطقي آن اين است كه پتروشيمي صادر كننده اضافه پول دريافتي از توليد كننده إيراني را به یک صندوقی مانند صندوق حمايت از توليد كنندگان داخلي برگرداند.

خلاصه:
یا فرمولي براي خريداران داخلي نگذارند و بگویند فوب منهای X، یا اینکه فوب منهای 5 درصد را نگه داریم و اگر به کشوری ارزان تر فروختیم، پول کسی که گران تر خریده است را به صورت مابه التفاوت از طريق يك صندوق برگردانيم.

 

دیدگاه های مطرح شده، لزوما دیدگاه انجمن ملی پلاستیک نیست.

اینپیا در راستای وظیفه اطلاع رسانی خود، این مصاحبه را انجام داده و منتشر می کند.

متن کامل در: http://inpia.ir/shownews/6951