دلار دیگر سقف ندارد

نمی‌توان انکار کرد که زندگی ما از هر طرف به بالا و پایین شدن نرخ دلار گره خورده است. چه تولیدکننده باشی و چه یک شهروند عادی که مراوده چندانی هم با بازار کلان کشور نداری، باز هم سطح زندگی با بالا و پایین رفتن نرخ دلار تغییر می‌کند. از قیمت مواد اولیه تا کالای […]

نمی‌توان انکار کرد که زندگی ما از هر طرف به بالا و پایین شدن نرخ دلار گره خورده است. چه تولیدکننده باشی و چه یک شهروند عادی که مراوده چندانی هم با بازار کلان کشور نداری، باز هم سطح زندگی با بالا و پایین رفتن نرخ دلار تغییر می‌کند. از قیمت مواد اولیه تا کالای نهایی، از مواد غذایی تا خودرو، از مسکن تا … از همین رو رصد نرخ دلار که لحظه ای نه بلکه ثانیه‌ای تکان می‌خورد این روزها به یکی از امور روزانه ما تبدیل شده است. به نظر می‌رسد با سکون برجام، اندک امید به کاهش نرخ ارز و ثبات بازار هم کم کم رنگ باخته است و شرایط در بازار ارز به نحوی پیش می‌رود که به گمان اهالی بازار تکان‌های دلار تا بیش از نرخ فعلی هم ادامه خواهد داشت البته گمانه‌زنی‌های اهل بازار چندان بی‌راه هم نیست چرا که دلار در 2 ماه بیش از 30 درصد افزایش نرخ را ثبت کرده و اختلاف خود را با بهای نیما به حدود 12 هزارتومان رسانده است. باید توجه داشت که افزایش نرخ دلار به دنبال خود تورم تهاجمی را هم در پی خواهد داشت که تاثیر آن در بازار مواد اولیه شاید آن باشد که دیگر معاملات بدون رقابت در بورس کالا به فراموشی سپرده شود و قیمت‌ها در بازار آزاد هم بار دیگر اوج بگیرند. اما باید توجه داشت که  افزایش قیمت مواد اولیه پلیمری در پس افزایش نرخ دلار،  فقط افزایش قیمت یک ماده اولیه نیست، بلکه اگر عمیق‌تر به ماجرا پرداخته شود، مشخص است که افزایش قیمت در این مواد در نهایت منجر به بالا رفتن قیمت کالای نهایی شده که از بازار مسکن تا خودرو، موادغذایی تا پوشاک، دارو تا لوازم خانگی را در التهاب فرو می‌برد. در واقع نتیجه تصمیمات نامطمئن و التهاب نرخ ارز در نهایت از جیب مصرف‌کننده یعنی مردم جبران می‌شود، مردمی که باید خانه را گران‌تر تهیه کنند، خودرو را با افزایش قیمت‌های لحظه‌ای بخرند و برای تهیه موادغذایی، پوشاک، دارو و لوازم‌خانگی بارها و بارها قیمت‌ها را بررسی کنند. القصه آنکه دود همه این آشفتگی‌ها در نهایت به چشم مردمی می‌رود که این روزها بنیه اقتصادیشان رنجورتر از هر زمان دیگری است.