مدیریت بازیافت و اثرات آن بر اقتصاد

امروزه اثر چندگانه بازیافت در حفظ محیط زیست و ایجاد یک اقتصاد قوی مورد توجه بسیاری از کارشناسان قرار گرفته است و برنامه ریزی های گسترده‌ای در جهت ساماندهی مقوله بازیافت در سطح جهان آغاز شده است.

بازیافت، علاوه بر حفظ محیط زیست و کاهش هزینه‌های تحمیلی بر طبیعت، حفظ منابع طبیعی و کاهش نیاز به استخراج منابعی مانند چوب، آب و مواد معدنی، کاهش هزینه‌های تولید، گشایش فرصت‌های شغلی جدید در بازار و … بر کسب و کارها نیز تأثیر مثبت می‌گذارد. مدیریت پایدار زباله‌های خانگی و صنعتی و کالاهای بازیافتی می‌تواند در هزینه‌ها صرفه جویی کند، درآمد ایجاد کند و هزینه‌های جانبی جمع آوری زباله و اثرات مخرب زباله‌ها را به شدت کاهش دهد.

از سویی بازیافت با کاهش تقاضا برای مواد خام جدید به حفظ منابع طبیعی کمک می‌کند. بدون بازیافت، فشار بیشتری بر منابع محدود جهان مانند جنگل‌ها، سوخت‌های فسیلی، مواد معدنی و آب وارد می‌شود. این فشار در دراز مدت می‌تواند منجر به کاهش منابع و تخریب محیط زیست شود.

از سویی بازیافت نیاز به استخراج (معدن، استخراج و استخراج)، پالایش و فرآوری مواد خام را کاهش می‌دهد که همگی باعث آلودگی هوا و آب می‌شوند. همانطور که بازیافت باعث صرفه جویی در انرژی می‌شود، انتشار گازهای گلخانه‌ای را نیز کاهش می‌دهد که به مقابله با تغییرات آب و هوایی کمک می‌کند.

اما مهم‌ترین مزیت مدیریت پایدار بازیافت توجه جدی به اقتصاد دایره‌ای است. اقتصاد دایره‌ای مدلی از تولید و مصرف است که شامل به اشتراک گذاری، اجاره، استفاده مجدد، تعمیر، نوسازی و بازیافت مواد و محصولات موجود تا حد امکان می‌باشد. به این ترتیب چرخه عمر محصولات افزایش می‌یابد. در عمل، به معنای کاهش ضایعات به حداقل و استفاده بهینه و حداکثری از آن است.

با وجود اثرات چشمگیر و مثبت بازیافت انواع ضایعات خوراکی، صنعتی، کشاورزی و … نوعی سردرگمی در برنامه ریزی منسجم در جهت استفاده از این ظرفیت دیده می‌شود و حتی در کشورهای پیشرفته نیز بازیافت مواد با چالش‌هایی همراه است.

نظرسنجی انجام شده در سال 2019 نشان داد که 50 درصد از آمریکایی‌ها در مورد بازیافت سردرگم هستند.

در کشور ما نیز برنامه ریزیهایی در این خصوص صورت گرفته است که به هیچ عنوان پاسخ‌گوی لایه‌های پیچیده این فرایند نیست. اینکه زباله‌های خشک با چند جلد کتاب داستان یا یکی دو بسته نمک معاوضه شوند، تأثیری جدی در تغییر رویکرد مردم در قبال بازیافت و استفاده بهینه از این فرصت ایجاد نمی‌کند.

در حقیقت برای مشارکت اجتماعی مردم کشوری که در تولید روزانه و انباشت سالانه زباله، گوی سبقت را از دیگر کشورها ربوده‌اند و همواره بحران مدیریت پسماند جلوی چشم و انظار عمومی است، نیازمند برنامه ریزی گسترده کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت هستیم و دلخوش کردن به چند پوستر و چند کارتن کتاب داستان و چند کیسه نمک برای اجرای طرحی به این مهمی کافی نیست!

با این وجود باید داشت آموزش اولین و کم هزینه‌ترین چاره در حل بحران‌های اجتماعی است. آموزش در راستای اقناع اذهان عمومی در فرهنگ سازی، کاهش تولید زباله با استفاده از برخی مواد چندبار مصرف( کیف پارچه‌ای به جای کیسه پلاستیکی) و تفکیک زباله از مبداء را شاید بتوان گام‌های ابتدایی این مشارکت اجتماعی آینده محور قلمداد کرد.